فقط برای نگاه نگار آمده ام

برای اشك دل بی قرار آمده ام

كویرتر شده چشم از همیشه، از هر وقت

دونیم قطره ی باران ببار، آمده ام

اگر گناه، مرا سر به زیر بار آورد

ولی به عشق شما سر به دار آمده ام

بهار قلب زمین آمده، بساط كجاست؟

دو دست خالی و با قلب زار آمده ام

ببین كه غرق تمنّام، خواهشی دارم

اجابتم كن و منّت گذار، آمده ام

تمام كوله ی معصیّتم بگیر و ببر

دو كیسه نور برایم بیار، آمده ام

"بس است خلف به وعده، كمی خدایی شو"

به نفس گفتم و با خود كنار آمده ام

امید لطف تو دست مرا كشید اینجا

تو خواستی كه به اینجای كار آمده ام

دعای اول و آخر، ظهور حجت توست

برای اوست كه چشم انتظار آمده ام

ببخش، جان همان خواهری كه گفت: حسین

كشان كشان به روی این مزار آمده ام

رمق به پام نمانده چرا كه همراهِ

هزار عقده ی از نیزه دار آمده ام

سرت مقابل چشمم گذاشت عمداً، گفت:

تو با حقارت و من با وقار آمده ام

حميدرمي