شعر غدير
منبری از خطبه های ناب خواند
در غدیر اسم علی را آب خواند
السلام ای آب دریای صمد
ای زلال قل هو الله احد
ای که می گردی شبیه انبیا
بر هدایت کردن قومت بیا
ای رسول مردم آئینه ها
بعثت غارت، حرای سینه ها
ای به بالای جهاز اشتران
شأن تو بالاست در بالا بمان
از تو می ریزد صفات کبریا
ذات تو ممسوس ذات کبریا
نردبان وصف تو بی انتها
پله ی این نردبان سوی خدا
چون تکلم می کنی موسائی ام
تا که خلقم می کنی عیسائی ام
جفت دردم، کشتی نوحت کجاست؟
جسم سردم، گرمی روحت کجاست؟
ای مسح دردهای لا علاج
ما همه دردیم، ظرف احتیاج
ما همه زخم یتیم کوچکیم
کن مدارا با همه، ما کودکیم
ما نسیم ذکر تقدیس توأئیم
حاجیان فصل تندیس توأئیم
کوچه را می گردی و طی می کنی
کوزه را ظرفیت مِی می کنی
روی دوشت کیسه ی خرما و نان
می روی در کوچه ها دامن کشان
کیسه نه دل می بری بر روی دوش
شیعه هستم شیعه ی خرما فروش
ای سفیدی ای کبودی ای بنفش!
ای به چشم پای سلمان، جای کفش
ای به هر گام تو صدها التماس
کیسه بر دوش سحر، ای ناشناس!
ما همه مدیون شمشیر توئیم
تشنه ی نان جو و شیر توئیم
در پی گنجیم ما را راه بر
با خودت تا اشتهای چاه بر
رضا جعفري
درسي كه سیرهی مقام معظم رهبری برای همه دارد، پرهیز از شعارزدگیِ صِرف و توجه به عمق است. یعنی جوانان پرشور و انقلابی باید بخش عمدهی انرژی و توان خود را بر عمقدادن به معرفت دینی و بصیرت خود و پیگیری مطالبات مهم رهبری متمركز كنند