یا حضرت قمر ! بخدا آب تشنه بود

بیش از سکینه ، ساقی ما ! آب تشنه بود

 

دستی در آب بردی و بردی قرار آب

سقای عشق ! روح وفا ! آب تشنه بود

 

تا دید روی ماه تو برخاست موج او

مانند دست های دعا آب تشنه بود

 

دریا خمار و چشم تو جام شراب ناب

عباس من ! مپرس چرا آب تشنه بود !

 

دریا ز نور روی تو در جذر و مد فتاد

ای ماه ! قطره قطره تو را آب تشنه بود ...

ياسمين صباغيان طوسي