دلش را داغ و غم بیت الحزن کرد

وجودش را پر از رنج و محن کرد

نمی دانم چگــونه با چـه حالی

تن صـد چــاک بابا را کفن کرد

***

ز اشک داغ چشمان ترم سوخت

نه تنها چشم، از پا تا سرم سوخت

کنــار جسـم صـد چاک  تو بابا

دلم آتش گرفت و پیکرم سوخت

سيدهاشم وفائي