مسلمم من ، نایب سلطان عشق

دل پریشانِ غم ماه دمشق

مسلمم من ، بی قرار کربلا

بر لبم ذکر "حسین کوفه میا"

ای امیرم ، کوفیان خیره سرند

در پی جنگ با گلوی اصغرند

چشمشان شور است و خالی از حیا

گوشواره می کِشند از بچه ها

دستشان آماده ی بی غیرتی

نیت مردانشان بی عزتی

خیمه هایت را به غارت می برند

اهل بیتت را اسارت می برند

کوفه آیی بچه ها در آتشند

از سر ناموس تو معجر کشند

لطمه می بیند ز سر تا پایشان

خون بریزد از گل لبهایشان